شرح غزلي از حافظ(10)

آيانو ساساکي

خواجه حافظ شيرازي بزرگترين غزلسراي زبان فارسي در قرن هشتم است. وي سراينده ي

حدود پانصد غزل با درونمايه ي «عشق»، «عرفان» و «سياست» است که مظهر فرهنگ ديرپاي ايراني
است و در طول تاريخ هشتصد ساله ي پس از خود، مورد تحسين و تقديس فارسي زبانان جهان قرار
گرفته است. ناگفته پيداست که حافظ از شعر شاعران پيش از خود به ويژه تصويرهاي شاعرانه ي آنان ،
بسيار سود برده و در مواردي نيز تحت تأثير آنها بوده است؛ اما با استعداد بالاي خود و همچنين
ظرافت و لطافت هنري خويش آنها را آراسته و در قالب غزلياتي بيان کرده است که تا به امروز آيينه ي
تمام نماي ادبيات فارسي است.

در ميان غزليات حافظ، غزلي با مطلع زير وجود دارد:

بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقار داشت

واندر آن برگ و نوا خوش ناله هاي زار داشت

اين غزل به ويژه سه بيت پاياني آن تأثير مستقيمي از داستان «شيخ صنعان» در کتاب

منطق الطير» از «فريدالدين عطار نيشابوري» متوفي در قرن هفتم هجري است. اين شخصيت»
بنابر اقوالي مطرح شده و از نظر عرفان کلاسيک و روان شناسي نوين قابليت بررسي بالايي دارد.

نگارنده در مقاله ي حاضر تلاش نموده تا با مقايسه ي شيخ صنعان شيخ عطار با شيخ صنعان

خواجه و با توجه و تکيه بر شيوه ي ملامتگري و قلندري حافظ، به شرح عميق تر و دقيق تري از غزل
مذکور بپردازد .